فراستی:آوینی از روشنفکری عبور کرده بود
جلیلی:مرتضی هیچگاه مطالبه حقمستضعفان را بهتاخیرنینداخت
عصر سه شنبه همایش «خان گزیده ها» با محوریت بررسی شخصیت، آثار و تفکر سید مرتضی آوینی در تالار شهید
آوینی دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش رجا نیوز، در این همایش که به همت بسیج دانشجویی این دانشگاه برگزار شد، ابتدا مسعود فراستی، منتقد و کارشناس سینما ضمن اشاره به ویژگیهای شخصیت شهید آوینی، فعالیتهای او در عرصههای مختلف هنری را نیز مورد یادآوری و پرسش و پاسخ قرار داد.
فراستی شهید آوینی را شخصی دارای اعتقادات متفکرانه و همچنین اهل فکر و ادب خواند و با اشاره به نحوه آشنایی خود با او در مجله سوره، گفت: من هنوز هم همانند هفده سال پیش معتقدم که مرتضی جز معدود افراد معتقد از اهالی فرهنگ طی این سی سال گذشته است و براین اساس فرهنگ و هنر را به خوبی میشناخت و به چیزی که بیان میکرد اعتقاد داشت و در این امر نهتنها سواد لازم را داشت بلکه اعتقادات او در امور گوناگون نیز به شکلی جدی دنبال میشد و بدین شکل عقیدهاش را نیز عملی و متبلور میساخت.
همچنین به گفته او، شهید آوینی نهتنها هنر را به طور مداوم پیگیری میکرد، بلکه در کنار آشنایی مناسب با آن، فلسفه خودمان و بهخصوص غرب را نیز به شکلی مطلوب میشناخت.
فراستی در ادامه تفکر آوینی را اندیشهای اصیل دانست که خود را موضع اندیشههای دیگران قرار نمیداد و بر این اساس سعی میکرد از اندیشههای دیگران نیز در حوزههای مختلف هنری به سود تفکر و ایده خود که بر اساس اسلام استوار بود، بهره گیرد.
آوینی با وقوع انقلاب و جنگ از روشنفکری عبور و بر این اساس جبهه خود را تعیین کرد
دوست و همکار شهید آوینی در مجله سوره، در سخنی دیگر ضمن اشاره به ویژگیهای جریان روشنفکری، آوینی را فردی خواند که با وقوع انقلاب از روشنفکری عبور کرده بود و بر این اساس افزود: مرتضی قبل از انقلاب روشنفکر بود و حتی به قول خودش سبیل نیچهای میگذاشت، نقاشی میکرد و .... که بهصورت کلی ادعا و پز روشنفکری داشت که البته بعد از انقلاب به پوچی دنیای روشنفکری آگاهی یافت و این امر را به کلی کنار گذاشت.
فراستی بر این عقیده بود که آوینی پس از انقلاب اسلامی و به خصوص در زمان جنگ، با گذر از روشنفکری جبهه اصلی خود را تعیین کرد که بر این اساس مسائل او همان درد و مسئله مردم میشود و در نقطهای متضاد با روشنفکری که خود را در ظاهر و رفتار متفاوت از مردم میدانست، تلاش میکرد که همواره مثل خود مردم باشد.

مردم و وضعیت آنها برای آوینی دغدغهای مهم تلقی میشد
فراستی همچنین در تأکید بر این مطلب و در کنار اشاره به مقابله هوشمندانه تفکرات شهید آوینی با عرصههایی چون مدرنیسم، غرب و همچنین شعاری نبودن آثار و اقدامات شهید، در سخنانی بیان کرد: در آن زمان، چیزی که شهید همواره در آثارش بر آن اعتقاد داشت، اهمیت داشتن مخاطبان هنر بود؛ چرا که مردم و وضعیت آنها برای او دغدغهای مهم تلقی میشد و بنابراین سعی نمیکرد که از راه زندگی مردم درآمدی کسب کند و نانی بخورد و بر این اساس ادای روشنفکری در نمیآورد بلکه مدام به دنبال آن بود که که درد مردم را به گوش دیگران و مسئواین برساند.
این تحلیگر سینما در اشاره به ویژگیهای جریان روشنفکری بهخصوص در ایران، عمل نکردن این قشر به اعتقادات خود و همچنین فاصله گرفتن روشنفکران از مردم را از این مقوله عنوان کرد و در این رابطه بر آن بود که روشنفکر معتقد است چیزی را که مردم دوست دارد، نباید بدان توجه کند و اینگونه است که تفاوت را افتخار میداند که این خود اصل ابتذال را میرساند.
او در همین ارتباط، ابتذال موجود در روشنفکری را یکی از مواردی دانست که نیازمند توجه بیشتر بوده و هست؛ امری که به گفته او در مجله سوره نیز، خودش و شهید آوینی هرکدام در زمینهای این مسئله را مورد انتقاد و تحلیل قرار دادهاند.
سینمای فعلی خیلی بدتر از سینمای دهه شصت و سالهای آن دوره است
فراستی همچنین در گفتهای به راهاندازی سینمای جشنوارهای در سوره اشاره کرد و در این راستا، فعالیت خود و شهید آوینیدر مبارزه با ابتذال موجود در هنر سینما و بهخصوص سینمای روشنفکری را مورد بحث قرار داد و بر این اساس نیز اعتقادش بر این بود که الگوی آوینی برای سینمای ایران، سیر نزولی پیدا کرده و حتی سینمای فعلی نیز خیلی بدتر از سینمای دهه شصت و سالهای آن دوره است.

آوینی میگفت که اگر هنری به سمت پیام نزول کند، دچار بدترین بیماری میشود
این فعال حوزه تحلیل آثار سینمایی و تلویزیونی در مطلبی دیگر عاری بودن آثار آوینی از فرمزدگی را مورد تأکید قرار داد و افزود: آثار آوینی اگرچه فرمزده نبود اما شلختگی نیز در آن راهی نداشت و در همین رابطه شهید همواره بر این اصل تأکید می کرد که هنر نباید پیامزده شود چراکه اگر هنری به سمت پیام نزول کند، دچار بدترین بیماری میشود. او همچنین بر خلاف امروز، هنر را دریچهای برای سیاست در نظر نمیگرفت.
به گفته فراستی، آوینی خود فردی سیاسی بود اما خود را تابع هیچ طیف و جریانی قرار نمیداد و به همین دلیل است که برای فرهنگ و هنر استقلال قائل میشد و بنابراین نسبت به آن نیز تعهد و اعتقاد داشت و آن را جز ذات انسان میدانست.
او در همین راستا هنری را مورد تأکید قرار میداد که در ابتدا به سمت ملی شدن و جذب مخاطب خودی حرکت کرده و پس از آنکه مماس با فرهنگ و نیاز مردم شود، بتواند در سطوح بیرونی نیز مخاطبان دیگری را نیز به سمت خود بکشاند که البته در غیر این صورت هنر فاقد ارزش میشود.
او عاشق انقلاب و ولایت فقیه هم بصورت مصداقی و هم نظری بود
فراستی در بخش دیگری از گفتههایش با اشاره به مبارزههای نظری شهید در ارتباط با تجدد و تحجر، آوینی را فردی متفکر نامید که با حس تعلق به انقلاب اسلامی و به خصوص ولایتمداری و عشق به امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در هر دو شکل مصداقی و نظری، در حوزه فرهنگ نیز تئوریسینی شاخص بوده است و بعد از جنگ اعتقاد بر مبارزه فرهنگی داشت و قلم و فرهنگ را جبهه اصلی برای مبارزه میدانست.
او همچنین به مخالفت جناح رئیسجمهور وقت(محمد خاتمی) در هنگام فعالیت در سوره با شهید آوینی اشاره کرد به نحوی که روشنفکران حتی چشم دیدن این شهید را نیز نداشتند بهویژه آنکه در اواخر عمر دنیوی او نیز طیف تحجر و تجدد علیه او ایستاده و قد علم کرده بودند.
مرتضی برای تهیه فیلم به فکّه نرفته بود بلکه او عازم سفر شهادت شده بود
او همچنین با بیان اختلافنظرهای خود با شهید آوینی بهویژه در حوزه سینما، به انتقاد مشترک خود و شهید به فیلمسازانی همچون علی حاتمی نیز اشاره کرد و در پایان نیز ضمن بیان انتقاداتی به برخی کارگردانان سینما همچون مهرجویی، کیارستمی، مجیدی و... در ارتباط با شهید مرتضی آوینی تأکید کرد: مرتضی برای تهیه فیلم به فکّه نرفته بود بلکه او عازم سفر شهادت شده بود، دنیا برایش جذابیتی نداشت و به حق رفت چون این خواسته خودش بود.
در این مراسم علاوه بر حضور گسترده دانشجویان، تعدادی از شعرا از جمله جواد محقق، علیمحمد مؤدب، میلاد عرفانپور، محمدمهدی سیار، علی داودی، محمدحسین نعمتی و امید مهدینژاد در "خانگزیدهها" حاضر بودند و به شعرخوانی پرداختند.

در ادامه این مراسم نیز وحید جلیلی سردبیر ماهنامه راه، به بازخوانی یکی از مقالات خویش که سالها قبل پیرامون شخصیت شهید آوینی با عنوان «تاملی در ویژگی سید شهیدان اهل قلم» در شماره 10 نشریه سوره منتشر کرده بود، پرداخت.
متن کامل این مقاله را ازنظر می گذرانید:
بسیاری از سه گانه تفكر – فرهنگ – تمدن نام برده اند. زنجیره ای كه هر پدیده و واقعه و تحول انسانی و اجتماعی را می توان در ذیلش تحلیل كرد.
احتمالا این نگاه را ابتدا دكتر فردید در محاضراتش طرح كرده و بعد در كتاب دكتر داوری مكتوب و منتشر شده و بعد ها بسیاری از شاگردان و حواریون این حلقه به نام خود یا با رعایت كپی رایت؛ رواج داده اند.
باید پذیرفت در دوره ای كه به مقتضای توسعه اقتصادی؛ سطحی نگری و تفكر شعارزدهی پوچ در جامعه ایران ترویج میشد؛این رویكرد بسیار مفید و نجات بخش بود.
نگرشی كه اذهان را به مبانی نظری و ریشه های فكری هر پدیدهای متوجه میكرد و با ترسیم پیوند پیچیده تفكر و فرهنگ و تمدن از گلاویز شدن با پدیدههای تمدنی و غفلت از سرچشمه پرهیز میداد.
سید مرتضی آوینی - كه آن زمان هنوز شهید آوینی نشده بود- از كسانی بود كه بیشترین نقش را در فراگیری این نگاه لااقل در بخشی از سربازان فرهنگی و فكری انقلاب ایفا كرد.
در حالی كه برخی تریبونها و قرارگاهها به شدت در حال مصادره گفتمان "تهاجم فرهنگی" به نفع تفكر ظاهرگرا، نتیجه زده و سیاست زده بودند، آوینی یك تنه در میانه ایستاده بودو راه را نشان میداد.
لب كلام این بود كه نمیتوان ساده لوحانه همهی محصولات تمدن غرب را پذیرفت و به همهی نهادها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی و... آن گردن نهاد و بعد ادعای استقلال سیاسی و مبارزه جهانی با استكبار و مقابله با تهاجم فرهنگی كرد.
غرب یك مجموعه به هم پیوسته بود و اگر از انسان یا خدا یا طبیعت یا ... حرف میزد كه ما هم نامشان را در فرهنگ لغاتمان داشتیم؛ فقط اشتراك لفظی بود و تعبیر واحد از موضوعات متفاوت.
برخلاف بعضی دیگر كه سالها پس از شهادت آوینی به یاد حرفهای او افتادند و خود را و دیگران را به عمل زدگی و سطحی نگری متهم كردند و این بار از راه ترویج تعمّق و تفكّر به هدر دادن و منحرف كردن نیروهای حزب اللهی مشغول شدند؛ آوینی همواره مرد فكر و اقدام و علم و عمل بود.
حرف هایی كه امروز بعضی از شیفتگان كار تئوریك و علمداران اپیستمولوژی و گفتمان و رویكرد و بازكاوی و خوانش و سنت - مدرنیسم و... با هزار اهنّ و تلپ و بسیار قلمبه سلمبه تر از آنچه هست تكرار می كنند، آوینی سالها پیش از اینان از هاضمهی قدرتمند تفكر خود گذرانده بود و به ساده ترین بیان در مقلات "توسعه و مبانی تمدن غرب" بازگفته و بدان هشدار داده بود. امّا حتی این هوشمندی و پیشتازی فرهنگی نیز "ویژگی" او نبود.
او مثل بسیاری از دیگران باور نداشت كه "ان تنصروا الله ینصركم" یا "الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" را باید در ذیل برخی تفكرات فلسفی یا عرفانی به فراموشی سپرد و عمل را به بهانه فكر، و واجبات و محرمات را به بهانهی نگاه فلسفی و عرفانی واگذاشت.
به قول میرشكاك او جامع شریعت و طریقت بود اگرچه خود هیچگاه به چنین ادبیاتی دامن نمیزد و اگر هم از مفردات واژگانی دیگر نحلههای فكری در نوشتههایش بهره می برد طعم و لحن گفتارها و نوشتارهایش منحصر به فرد بود.
شریعتی هم كه آوینی به آن التزام داشت در نماز و روزه وحج خلاصه نمیشد- اگر چه مشهور به نمازهای اول وقت و قنوتهای گرم بود- او برخلاف بسیاری از مدعیان امروزی تفكر دینی و علمداران تقابل سنت و مدرنیسم كه فرق بوی باروت با عطر تیروز را تشخیص نمیدهند بارها و بارها در میدان جنگ و خط مقدم حضور یافته بود و مانند بسیاری از حضرات كه سخنرانی در فلان پادگان یا فعالیت در فلان واحد تبلیغات در اهواز (زیر كولر گازی) را "جبهه رفتن" مینامیدند و چه بسا بیش از او سابقه جبهه داشتند؛ جهاد را تجربه كرده بود و با مرگ روبه رو شده بود.
"امر به معروف و نهی از منكر" را هم به بهانه حوالت تاریخ یا اقتضائات تكنولوژی تعطیل نكرده بود.
و مطالبه حق مستضعفان را به بهانهی مطالعه مبانی فكری مستكبران وانگذاشته بود. پیش از آنكه "توسعه و مبانی تمدن غرب را بنویسد؛ "بشاگرد" را ساخته بود و بعد از آنكه "آئینه جادو" را نوشت"سراب" را ساخت.
پدرش میگوید:
"یك روز زمستان وقتی از دانشكده به خانه آمده بود پرسیدم پالتویت كجاست. گفت:دادم به كسی. از این كارها زیاد میكرد."
جامعهگرایی و عدالتخواهی او نیز البته با برخی مدعیان متفاوت بود.
بعضی دوستانش میگویند در سالهای جوانی آنچنان در خلوت معنویش غرق شده بود و به حركتهای چپ دانشجویی بیاعتقاد بود كه ما را ناامید میكرد.ولی ویژگی آوینی در این بود كه برخلاف مدعیانی كه از جامعه و عدالت و جنگ فقر و غنا و... شروع كردند و بعد از سالها از دین باطنی و اسلام معنوی و عرفان لائیك و معنویت منهای دین سر در آوردند و به خدمت سرمایهداری و نظم نوین جهانی مشغول شدند؛ او از معنویت آغاز كرد و از عدالت سربرآورد و مرحله به مرحله هم در معنویت و هم در آرمانخواهیاش عمیقتر و وسیعتر شد و از نینوا تا گوراژده و از سال 61 هجری تا آستانه هزاره سوم میلادی را مثل كف دستش میشناخت. نه در حسرت دیروز و نه در انتظار فردا ؛ امروز خود را و "حال"خود را توجیه نكرد و آرمانخواهی، معنویت جویی و عملگرایی را لازم وملزوم دانست.
امروزه البته بسیاری او را فقط در شاهكارهایی چون "فتح خون" یا "آیینه جادو" خواهند محصور كرد و بسیاری امیدوارند كه او را هم شاگردی از شاگردان فردید یا عارفی از قماش معنویت گرایان تكلیف گریز معرفی كنند.
اما او هنوز در میانه ایستاده است و "راه" را نشان میدهد و نه فقط هدف را و پس پریروز را و پس فردا را.
منبع : رجانیوز
:: موضوعات مرتبط:
مقالات و مطالب بدرد بخور ,
,
:: برچسبها:
آوینی ,
فراستی ,
وحید جلیلی ,
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18